دورگیر
[دَ / دُو] (نف مرکب) عالم گیر (ناظم الاطباء) تسخیرکنندهء آفاق (غیاث) کسی که در زمان خود همان کس والی باشد و بس و معنی ترکیبی آن تسخیرکنندهء آفاق است (از آنندراج) : من آن دورگیرم که دارای گرد ز من جا همی برد و جان هم نبرد نظامی (از آنندراج) اگر خواندشان داور دورگیر به رفتن نگشتند فرمان پذیرنظامی که تا دور باشد قوامش پذیر تو بادی جهان داور دورگیرنظامی پذیرای پند دبیران شدند که از جملهء دورگیران شدندنظامی || پادشاه (از ناظم الاطباء) پادشاه هفت اقلیم (غیاث ||) باده نوش (از ناظم الاطباء) گیرندهء شراب که به دور در آورند کنایه است از شراب خوار (آنندراج).