دوربینی
(حامص مرکب) صفت و حالت دوربین دیدن موجودات از فاصلهء دور دیدن دور بهتر از نزدیک || مآل اندیشی و عاقبت اندیشی و بصیرت (ناظم الاطباء) صفت و حالت دوراندیش دوراندیشی آخربینی تدبیر درکارها (یادداشت مؤلف) : تو از شهامت و کیاست و دوربینی و فراست او خبر نداری (سندبادنامه ص 289 ) و بسا زیرک و دانا که از دوربینی در کارهای صعب افتاده اند (سندبادنامه ص 309 ) چاهی آنگاه سرگشاده به پیش چون ندیدی به دوربینی خویشنظامی رجوع به دوربین شود.