دودر
[دُ دَ] (ص مرکب) هرچه دارای دو تا در باشد چون تیم و سرا و خانه و غیره : از شمار تو کس طرفه بمهر است هنوز وز شمار دگران چون در تیم دودر است لبیبی - خانهء دودر؛ که دارای دو مدخل و باب است : همیشه ناخوش و بی برگ و بینوا باشد کسی که مسکن در خانهء دودر دارد ناصرخسرو گیتی چو دودر خانه است او را آغاز یکی در دگر در انجامناصرخسرو دنیا را چون خانه ای یافتم دودر، از دری درآمدم و از در دیگر بیرون شدم( 1) (کلیات سعدی مجلس 4 ص 12 ||) کنایه است از دنیا : دویست و پنجه و سه سال عمر کرد چو هود به دست مرگ زبون شد درین سرای دودر ناصرخسرو - کاروانسرای دودر؛ کنایه از دنیاست (یادداشت مؤلف (||) اِ) نشان || هر چیز به هم پیچیده مانند جوشک و زنجیر و طناب (ناظم الاطباء) ( 1) - به معنی دنیا ایهام دارد.