دودافکن
[اَ کَ] (نف مرکب) آنچه یا آنکه دود راه بیندازد که تولید دود کند (یادداشت مؤلف ||) نوعی جادویی نوعی از ساحران باشند و ایشان عود و لبان و دانهء سپند و مقل ازرق بر آتش نهند و افسونی خوانند و جن را حاضر گردانند و بعد از آن هر اراده ای که خواهند کنند (برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) : دودافکن را بگو که بس نالانم دودی برکن که دودگین شد جانم خاقانی زآن غمزهء دودافکن آتش فکنی بر من هم دل شکنی هم تن دلدار چنین خوشتر خاقانی گفتی که نعل بود در آتش نهاده ماه مشهود شد چو شد زن دودافکن از برش خاقانی خویشتن دعوت گر روحانیان خوانم به سحر کمترین دودافکن هر دوده ام گر بنگرم خاقانی سحر زده بیم به لرزه تنش مجمر لاله شده دودافکنشنظامی آتشی از تو بود در دل من پیرزن در میانه دودافکننظامی رجوع به دودافکنی شود.