دوخت و دوز
[تُ] (اِ مرکب) خیاطی خیاطت عمل دوختن: دختر فلانی دوخت ودوز خوب بلد است (یادداشت مؤلف ||) خیاطی جزئی خیاطی های جزیی که جنبهء وصله و پینه و تعمیر دارد (فرهنگ لغات عامیانه) - دوخت ودوز کردن؛ به خیاطت جزیی پرداختن (یادداشت مؤلف).