دوپهلو
[دُ پَ] (ص مرکب، ق مرکب)دارای دوتا پهلو دارای دوضلع دوسو || کنایه است از سخن نیش دار و باکنایه سخنی که از سر دورویی و دورنگی باشد دورو دورنگ: کلام ذووجهین؛ عبارات دوپهلو، حرفهای دوپهلو یا سخنان دوپهلو، که موهم دو معنی است (یادداشت مؤلف ||) توأم (یادداشت مؤلف) : با دیو ابوالمظفر کسبه به حق و داد سیب دونیم کرده و گوز دوپهلوی تو گنده مغز شعری و وی گنده مغز شرع با وی به گنده مغزی همچون ترازوی سوزنی.