دوپا
[دُ] (اِ مرکب) دوتا پا یک پا و یک پا (یادداشت مؤلف) - دوپا بر زمین نیامدن؛ کنایه از وجد و سرور و خوشحالی است (لغت محلی شوشتر) روی دوپا بند نشدن || - کنایه است برای زنان هرزه کار (لغت محلی شوشتر) - دوپا در یک کفش کردن؛ کنایه است از تنگ گرفتن و محصور داشتن (لغت محلی شوشتر (||) ص مرکب، اِ مرکب) دوپای دارای دوپای جانداری که دارای دوتا پا باشد: دوپا به دو روز و چهارپا به چهار روز شناخته شود (یادداشت مؤلف) - جنس دوپا؛ آدمی آدمیان (یادداشت مؤلف) - حیوان دوپا؛ اصطلاحاً انسان را گویند (یادداشت مؤلف) - موش دوپا؛ یربوع (یادداشت مؤلف ||) کرمکی سرخ که در درخت بلوط تولید می گردد و قرمزدانه نیز می گویند و با آن ابریشم و چیزهای دیگر رنگ می کنند و در طب نیز استعمال می نمایند (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری ||) قرمز (ناظم الاطباء).