دمر
[دَ مَ] (ص، ق) در اصطلاح عامیانه، منکب نگون به روی خفته به روی افتاده دمرو خلافِ سِتان مقابل طاق باز این کلمه هرچند در کتاب نیامده است ولی لفظی درست و قدیم است (یادداشت مؤلف) بر روی خوابیده که در تازی منکوس گویند (آنندراج) منکوس (غیاث) به روی افتاده و به رو خفته و روی بر زمین نهاده (ناظم الاطباء) : به گلشن عزبی غنچه خفته ام اما کسی نچیده گلی از حدیقهء دمرم فوقی یزدی (از آنندراج) - دمر شدن؛ دوتا شدن برای برداشتن چیزی یا انجام دادن کاری دوتا شدن چون راکعی (یادداشت مؤلف ||) وارون بر زمین نهاده (یادداشت مؤلف) - دمر کردن ظرفی؛ وارونه نهادن آن را یعنی بر دهانه آن را بر زمین نهادن (یادداشت مؤلف).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
