دل گرفتن

معنی دل گرفتن
[دِ گِ رِ تَ] (مص مرکب)غمگین شدن غمگین و ملول گشتن مغموم و مهموم شدن محزون و اندوهناک شدن دلتنگ شدن متأثر و ناراحت و اندوهگین گشتن بر اثر غربت و درد وطن یا فراق عزیزان و نظایر آن و نیز متأثر شدن از حرف زنندهء کسی (از فرهنگ لغات عامیانه): دلم گرفته است؛ محزونم اندوهناکم : مرا دل گرفت از چنین آشنایان به جایی روم کآشنایی نبینمخاقانی ای غم از صحبت دیرین توام دل بگرفت هیچت افتد که خدا را ز سرم برخیزی سعدی دلم از صبحت شیراز بکلی بگرفت وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم سعدی از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم حافظ (دیوان چ قزوینی ص 241 ) غنی به ترک محبت بسی پشیمانم ز زلف یار گرفتم دل و شدم دلگیر غنی (از آنندراج) رجوع به گرفتن دل در ردیف خود و ذیل گرفتن شود || جری و شجاع شدن (یادداشت مرحوم دهخدا) دلیر گشتن دل یافتن دل پیداکردن جرأت یافتن : به پیروزی ساوه شاه اندرون گرفته دل و مست گشته به خونفردوسی ازآن دل گرفتند ایرانیان ببستند ازبهر کینه میانفردوسی چنین دل گرفتید ازین یک سوار که نزد شما یافت او زینهارفردوسی || رغبت کردن (غیاث ||) بی میل شدن زده شدن دل دل زده شدن : گهی گویی که حلوا دود گیرد دل از حلوای شیرین زود گیردنظامی || دردمند و بیمار شدن || قی کردن (ناظم الاطباء ||) تخمه رودل پیداکردن: طسأ دل گرفتن از روغن و چربش (از منتهی الارب).
اشتراک‌گذاری
ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

 

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.