دلق
[دَ لَ] (معرب، اِ) معرب دلهء فارسی که قاقم است و آن دابه ای است کوچک که به سمور ماند (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) گربهء صحرایی که از پوست آن پوستین سازند (از غیاث) حیوانی است شبیه به سمور و در اصفهان موسوره و به فارسی دله نامند (از مخزن الادویه ||) قسمی پوستین از پوست دله (یادداشت مرحوم دهخدا).