دلق
[دَ] (ع مص) بیرون کردن شمشیر از نیام و لغزانیدن (از منتهی الارب) برآوردن (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد ||) خارج شدن شمشیر از نیام به خودی خود، بدون اینکه آنرا بیرون کشند (از اقرب الموارد) دُلوق رجوع به دلوق شود || بیرون آوردن شتر شقشقهء خود را || سخت کردن حمله و غارت بر کسی || گشودن در را بشدت (از اقرب الموارد).