دلعه
[دُ عَ] (ع اِ) رگی است در نره (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج ||) فنج ماده (منتهی الارب) قرن و عفله و فتق زن (از - ( ذیل اقرب الموارد) (از تاج)( 1 ||) رگی است سبز در ماده شتر بالای بظر در مجرای بول (از اقرب الموارد) (از تاج) ( 1 صاحب منتهی الارب یکی از معانی دلعه را شاخ ضبط کرده است که ظاهراً قَرَن به معنی فتق را به سکون راء خوانده است.