دلستان

معنی دلستان
[دِ سِ] (نف مرکب) دل ستاننده ستانندهء دل دلربا ربایندهء دل (ناظم الاطباء) معشوق دلبر دلبند زیبا زیباروی : از آن دلستانان یکی چنگ زن دگر لاله رخ چون سهیل یمنفردوسی نافرید ایزد ز خوبان جهان چون تو کسی دلربا و دلفریب و دلنواز و دلستان منوچهری ز بد رسته بد شاه زابلستان ز تدبیر آن دختر دلستاناسدی پدر دان مرا شاه زابلستان ندارد بجز من دگر دلستاناسدی اردبیهشت روز است ای ماه دلستان مسعودسعد بهمن روز ای صنم دلستانمسعودسعد ای ترک دلستان ز شبستان کیستی خوش دلبری ندانم جانان کیستیخاقانی ای راحت جانها به تو، آرام جان کیستی دل در هوس جان می دهد، تو دلستان کیستی خاقانی مجلس بدو گلستان برافروز دیده بدو دلستان برافروزخاقانی او بلبل است ای دلستان طبعش چو شاخ گلستان در مجلس شاه اخستان لعل و درش بار آمده خاقانی دل از آن دلستان به کس نرسد بر از آن بوستان به کس نرسد خاقانی در وداع روزه گلگون می کشیده تا ز خاک جرعه ای چون اشک و داغ دلستان انگیخته خاقانی آسمان پل بر سر آن خاکیان خواهد شکست کآبروی اندر ره آن دلستان افشانده اند خاقانی جوبجو جور دلستان برگیر دل جوجوشده ز جان برگیرخاقانی عاشق آن نیست کو به بوی وصال هستی خود به دلستان بخشدخاقانی شبستانیست پردلستان و قصوری است پرحور (از سندبادنامه) به غمزه گرچه ترکی دلستانم به بوسه دلنوازی نیز دانمنظامی خبر دادند سالار جهان را که چون فرهاد دید آن دلستان رانظامی ملک فرمود تا هر دلستانی فروگوید به نوبت داستانینظامی ملک چون کرد گوش این داستان را هوس در دل فزود آن دلستان رانظامی غرضی کز تو دلستان یابم رایگانست اگر بجان یابمنظامی دیلم کُلهیم دلستان بود در جمله جهان ورا نشان بودنظامی چو غالب شد هوای دلستانش بپرسید از رقیبان داستانشنظامی دگر ره راه صحرا برگرفتی غم آن دلستان از سر گرفتینظامی چشمش همه روزه بوسه می داد می کرد ز چشم دلستان یادنظامی چنان در دل نشاند آن دلستان را که با جانش مسلسل کرد جان رانظامی بگیرد سر زلف آن دلستان ز خانه خرامد سوی گلستاننظامی ملکزاده چون دید کان دلستان به کار اجل گشت همداستاننظامی کز غایت عشق دلستانی شد شیفته نازنین جوانینظامی دل از جفای تو گفتم به دیگری بدهم کسم به حسن تو ای دلستان نداد نشان سعدی نسیم صبح سلامم به دلستان برسان پیام بلبل عاشق به گلستان برسانسعدی نه دل دامن دلستان می کشد که مهرش گریبان جان می کشدسعدی دلداده را ملامت کردن چه سود دارد می باید این نصیحت کردن به دلستانان سعدی کاش کآنان که عیب من جستند رویت ای دلستان بدیدندیسعدی ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می رود آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود سعدی در بهای بوسه ای جانی طلب می کنند این دلستانان الغیاثحافظ با هیچ کس نشانی زآن دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان نداردحافظ دلم خزانهء اسرار بود و دست قضا درش ببست و کلیدش به دلستانی داد حافظ چو مرکب فدای بت دلستان شد مرا گفت دلبر که طال المعاتبحسن متکلم || دلکش (آنندراج) مطلوب زیبا جالب جذاب قشنگ : به فرخ ترین روز بنشست شاه در این خانهء خرم دلستانفرخی فرخنده باد بر ملک این روزگار عید وین فضل فرخجسته و نوروز دلستان فرخی رخت پیش بد چون یکی گلستان در آن گلستان هر گلی دلستاناسدی تا شد چو روی و قامت زهاد برگ و شاخ قمری نزد ز بیم نواهای دلستانمسعودسعد وین چنین روی دلستان که تراست خود قیامت بود که بنماییسعدی تو کافردل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو حافظ بزمگاهی دلستان چون قصر فردوس برین حافظ.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.