ابومالک
[اَ لِ] (ع اِ مرکب) گرسنگی. (منتهی الارب). سغب. (المزهر). || طشت. (السامی فی الاسامی) (المرصع). || پیری. هرم. (المزهر). سِنّ. کبر. (تاج العروس).(1)
(1) - صاحب منتهی الارب یکی از معانی ابومالک را دندان آورده است و در جای دیگر دیده نشد و ظاهراً از عبارت قاموس این خلط دست داده است. فیروزآبادی گوید: ابومالک، الجوع او السّن و الکبر.
(1) - صاحب منتهی الارب یکی از معانی ابومالک را دندان آورده است و در جای دیگر دیده نشد و ظاهراً از عبارت قاموس این خلط دست داده است. فیروزآبادی گوید: ابومالک، الجوع او السّن و الکبر.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
