دل دزد
[دِ دُ] (نف مرکب) دزدندهء دل دزد دل آنکه دلها را می دزدد آنکه دلها را می رباید دلربا ربایندهء دل و این صفت محبوبه و معشوقه افتد : دل دزد و دلربای من آن سعتری پسر کآورد عمر من به غم هجر خود به سر موقری (از ترجمان البلاغهء رادویانی) زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد با هواداران رهرو حیلهء جادو ببین( 1)حافظ ( 1) - ن ل: حیلهء هندو ببین.