دلاله
[دَ لَ]( 1) (ع مص) رهنمونی کردن کسی را و توفیق راست کرداری دادن به وی (از منتهی الارب) راه نمودن (المصادر زوزنی) گویند « مدلول علیه » و آن شی ء را « دال » (دهار) راهنمایی کردن به راه صواب و ارشاد کردن و هدایت نمودن چنین شخصی را (از اقرب الموارد) دلوله دلیلی رجوع به دلوله و دلیلی شود ( 1) - در منتهی الارب به کسر و ضم دال نیز ضبط شده است.