دف ء
[دِفْءْ] (ع اِ) شدت گرما (منتهی الارب) نقیض شدت سرما (از اقرب الموارد) ج، أدفاء (اقرب الموارد) (منتهی الارب||) ناخوشی (منتهی الارب ||) شیر و پشم و بچهء ستور و مانند آن که نفع گیرند از وی (منتهی الارب) (از اقرب الموارد): و الانعام است و منافعی، و از آنها « دف ء » 16 )؛ و انعام را برای شما آفرید که در آنها / خلقها لکم فیها دف ء و منافع و منها تأکلون (قرآن 5 می خورید || آنچه بدان پوشش نمایند از پشم و صوف و مانند آن (منتهی الارب) آنچه بدان گرم شوند از لباس و خیمه و بساط (ترجمان القرآن جرجانی) آنچه گرم کند از پشم و پشم شتر (از اقرب الموارد) پشم ستور و مانند آن که از وی نفع یابند و گرم شوند در سرما (یادداشت مرحوم دهخدا ||) دهش (منتهی الارب) عطیه (ذیل اقرب الموارد از لسان ||) پس بردهء دیوار و پناهگاه دیوار (از اقرب الموارد): اقعد فی دف ء هذا الحائط؛ در پناه این « کن » ( (منتهی الارب) پس ردهء دیوار (ناظم الاطباء دیوار بنشین (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب).