دف
[دَف ف] (ع اِ) پهلو از هر چیز، یا کنارهء آن (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) پهلو (دهار) - ذات الدف؛ ذات الجنب: رماه الله بذات الدف؛ خداوند او را گرفتار ذات الجنب کناد! (از اقرب الموارد) - دف البعیر؛ دو پهلوی شتر || آواز کفش وقت رفتن|| و آنچه از زمین و رمل در برابر شخص قرار گیرد و از دامنه بالاتر باشد (از اقرب « سند » ( پشتهء زمین و پشتهء ریگ (منتهی الارب الموارد ||) نرم از رفتار شتر || رفتار سبک (منتهی الارب).