دعت
[دَ عَ] (ع اِمص) دعه راحت و تن آسانی (غیاث) (آنندراج) سکینه راحت خفض عیش و رجوع به دعه شود : هنگام دعت و آسایش و روزگار ذخیرت و غنیمت است (سندبادنامه ص 163 ) قاآن در آن سال که دعت حیات را وداع خواست کرد (جهانگشای جوینی ||) در اصطلاح علم اخلاق، عبارتست از آنکه نفس در وقت حرکت شهوت ساکن و مالک زمام خود بود (از نفایس الفنون، حکمت مدنی) (اخلاق ناصری ص 77 طهاره الاعراق ابوعلی مسکویه) سکون است هنگام هیجان شهوت (از تعریفات جرجانی).