دعبوب
[دُ] (ص، اِ) راه واضح و کوفته || مرد ضعیف مسخره || کوتاه بالای زشت هیئت (منتهی الارب) (از اقرب الموارد ||) شادمان (منتهی الارب) نشیط (اقرب الموارد ||) مخنث (منتهی الارب) (اقرب الموارد ||) گول (منتهی الارب) احمق (اقرب الموارد) ||اسپ درازهیکل (منتهی الارب) (از اقرب الموارد ||) شب تاریک (منتهی الارب) شب سخت و بد و یا شب تاریک سیاه (از ذیل اقرب الموارد از لسان ||) مورچه ای است سیاه || دانه ای است سیاه که خورده میشود و گویند آن بیخ تره ای است که مقشر کرده میخورند (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).