دش
[دَش ش] (ع مص) رفتن (منتهی الارب) سیر کردن و حرکت کردن در زمین (از اقرب الموارد ||) دشیشه ساختن، و آن آشی است که از گندم کوفته ترتیب دهند (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) و رجوع به دشیشه شود || افزون کردن سخن و کلام را، و آن کنایه باشد (از ذیل اقرب الموارد از تاج (||) اِ) رفتار (منتهی الارب).