دسته دادن
[دَ تَ / تِ دَ] (مص مرکب)گنبد گل دادن مجموعهء فراهم آمده از چیزی در اختیار کسی گذاردن چنانکه مجموعه ای از گلها یا ریاحین و غیره : یکی دسته دادی کتایون بدوی ازو بستدی دستهء رنگ و بویفردوسی بدخو جهان ترا ندهد دسته( 1) تا تو ز دست او نشوی رستهناصرخسرو || زنهار و امان و خط امان و فرمان دادن : نیست از من عجب که گستاخم( 2) که تو دادی به اولم دستهرودکی رجوع به دسته در معنی گستاخ و معنی یار و یاور شود ( 1) - در حواشی دیوان (چ تقوی ص 672 ) کلمهء دسته را به ضم اول ضبط کرده و بدان معنی یاری و کمک داده اند ( 2) - ن ل: عجیب گستاخی.