دست گردان

معنی دست گردان
[دَ گَ] (نف مرکب)گرداننده و به دور درآورنده با دست چرخاننده به دست (|| ن مف مرکب) با دست به دور وچرخش درآمده گردانیده شده از دستی به دستی || دستگردو وام کردن (تداول گناباد خراسان (||) اِ مرکب) وام قرض چیزی که به عاریت گیرند (آنندراج) : گرفتم از کف ساقی پیالهء زرین چو مفلسی که بگیرد به دست گردان زر اشرف || وجه نقدی که به یک دست کسی دهند و از دست دیگر وی باز ستانند و این عمل را چندین بار تکرار کنند (ناظم الاطباء) - کالای دست گردان؛ جنسی و متاعی که در معرض دست گردانی و دست گردان کردن واقع شود : حریف معنی گل را به جان خرد هرچند که سهل قیمت کالای دست گردان است امیرخسرو و رجوع به دست گردان کردن شود.
اشتراک‌گذاری
ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.