دست خالی

معنی دست خالی
[دَ] (ص مرکب) تهی دست دست تهی صفرالید - دست خالی (به اضافه)؛ بی بضاعت و مایه و رجوع به دست تهی شود - دست خالی برگرداندن کسی را؛ مأیوس و ناامید و بی حصول مقصود او را بازگرداندن - دست خالی برگشتن یا آمدن؛ آمدن از سفر بی ره آورد و ارمغان || - بازآمدن از کاری یا رسالتی بی نتیجهء مطلوب - دست خالی ماندن؛ تهی و دور ماندن دست از : دست او خالی نخواهد ماند سالی هفتصد پای او خالی نخواهد ماند ماهی صدهزار منوچهری.
اشتراک‌گذاری
ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.