دست بالایی

معنی دست بالایی
[دَ] (حامص مرکب)دست بالا بودن مسلط بودن معزز بودن مظفر بودن : سر فروتنی انداخت پیری اندر پیش پس از غرور جوانی و دست بالائیسعدی || ابتدای کشتی گیری و درآمد بر خصم (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی ||) زورآزمائی با قوت دست (غیاث) زورآزمائی (آنندراج ||) دست مالیدن که به عربی ملامسه است (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی ||) حیله و مکر و نیرنگ و حقه بازی (ناظم الاطباء ||) تعدی و بی حسابی (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی (||) اِ مرکب) آنچه کسی در دست داشته باشد و همه را در قمار ببازد (از لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی).
اشتراک‌گذاری
ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.