دست باف

معنی دست باف
[دَ] (ن مف مرکب) دست بافت دست بافته آنچه بوسیلهء دست بافند نه چرخ که با چرخ بافته نشده است جامه ای که نه با کارخانه و چرخ بافند (یادداشت مرحوم دهخدا) : به باغ روده نگر دست باف باد ببوی به دشت ساده نگر دستبرد ابر ببینعنصری در کارگاه عتابی بافان شب و روز هیچ طرازی که دست باف کمال باشد ندیده که نقش جاودان دارد (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 150 ) بهاری نو برآر از چشمهء نوش سخن را دست بافی تازه درپوشنظامی الحفی؛ جامهء دست باف (مهذب الاسماء||) کنایه از آسان (غیاث) (آنندراج ||) مولوی این ترکیب را بکار برده است، و در معنی آن در حاشیهء مثنوی نوشته اند: در کتب لغت متوجه این معنی نشده اند ظاهراً به معنی معمول و متداول از روی طبیعت است - انتهی مرحوم دهخدا در این مورد می نویسد:ولی بنده گمان می کنم به معنی به پای کسی بافته بودن باشد ممکن مقدور میسر : عاقبت دیدن نباشد دست باف ورنه کی بودی ز دینها اختلافمولوی جای سیمرغان بود آن سوی قاف هر خیالی را نباشد دست بافمولوی || بافتهء دست دست بافت مصنوع دست اعم از جامه یا چیزی همانند جامه که از بهم افتادن تار و پود ترکیب شده باشد (|| اِ مص مرکب) بافتن با دست درست کردن با دست || آنچه که با دست انجام دهند دست ورز (|| نف مرکب) دست بافنده نساجی که پارچه را با دست بافد.
اشتراک‌گذاری
ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

 

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.