دژمناک
[دُ ژَ / دِ ژَ] (ص مرکب) غمگین اندوهناک (آنندراج ||) رنجور و دردمند (ناظم الاطباء ||) خشمگین خشمناک تند :آنگاه سوی صفا، دژمناک التفات کرد و بر وی بانگ زد و گفت بازگرد از من ای ابلیس (ترجمهء دیاتسارون ص 132 ) عیسی بر آن ( دژمناک تندید و گفت دهن خود ببند (ترجمهء دیاتسارون ص 194.