دزدگیر
[دُ] (نف مرکب) دزدگیرنده گیرندهء دزد دستگیرکنندهء دزد کسی و یا چیزی که دزد را می گیرد و نگاه میدارد (ناظم الاطباء) ||شحنه و نظرباز که شناختن و گرفتن دزد در عهدهء اوست (آنندراج) : فلک دزد و ماه فلک دزدگیر به هم هردو افتاده در خم تیرنظامی اگر دزد برده برآرد نفیر برد دست او شحنهء دزدگیر نظامی (از آنندراج) همه مارند و مور میر کجاست مزد گیرند دزدگیر کجاستاوحدی معاونین داروغه در تذکره الملوک احداس خوانده میشوند به این ترتیب: عسس باشی و دزدگیر و شبگرد و سلطان اللیل ذکر و تأیید میشود (سازمان اداری حکومت صفوی ص 153 ) و رجوع به دزدبگیر شود (|| اِ مرکب) آلتی برقی که در اتومبیل نصب کنند و چون دزد درصدد بازکردن در و براه انداختن اتومبیل برآید به صدا درآید و از عمل دزدی بیاگاهاند.