دریواس
[دَ ری]( 1) (اِ مرکب) گردبرگرد در بود (لغت فرس اسدی) (اوبهی) چارچوب در (جهانگیری) (آنندراج) چارچوب در خانه (برهان) چهارچوب در گرد بر گرد در باشد یعنی چوبهای در را محکم دارد بعضی آن را چهارچوبه خوانند (صحاح الفرس) آن چوب که در گرداگرد در و دیوار زده باشند تا در را نگاهدارد (حاشیهء فرهنگ اسدی نخجوانی) : درواز و دریواس( 2) فروگشت و برآمد بیم است که یکبار فرودآید دیواررودکی || آن آلت که از چوب کنند و پس در را بدان محکم کنند (لغت فرس اسدی) چوبی که در پس در اندازند تا در گشوده نگردد (برهان) چوبی که پس در نهند محکم تاکسی بازکردن نتواند و آن را براوند و فراوند و فردر و فدرنگ و فردره نیز گویند (شرفنامهء منیری) کُلان || گرداگرد خانه (برهان) (صحاح الفرس) گرد برگرد خانه (شرفنامهء منیری ||) اطراف هر چیز (برهان) ( 1) - به کسر اول هم آمده است (برهان) ( 2) - ن ل: دریواز.