درهم کشیدن
[دَ هَ کَ / کِ دَ] (مص مرکب) جمع کردن ترنجیدن و متقلص کردن (ناظم الاطباء) چنانچه عفصی دهان را، یا خشمگینی ابروان را (یادداشت مرحوم دهخدا) تشنیج تقبیض - روی درهم کشیدن؛ روی ترش کردن سخت روئی کردن پرچین کردن روی (ناظم الاطباء) با چهره غضب یا نفرت نمودن آثار خشم یا اندوه در روی پدید آوردن (یادداشت مرحوم دهخدا).