آسر
[سُ] (اِ) کشتزار. مزرعه. غله زار :
چو ابر کف شه تقاطر نماید
زر از آسر طَمْع سائل برآید.منجیک.
و این کلمه را آسه نیز ضبط کرده اند با همین شاهد. || میدان. || بزبان علمی هند، مَردُمخوار.
چو ابر کف شه تقاطر نماید
زر از آسر طَمْع سائل برآید.منجیک.
و این کلمه را آسه نیز ضبط کرده اند با همین شاهد. || میدان. || بزبان علمی هند، مَردُمخوار.