درون
(اِ)( 1) دعایی باشد که مغان در ستایش خدای تعالی و آذر خوانند و بر خوردنیها بدمند و بعد از آن بخورند، و هر چیز که بر آن درون خوانده و دمیده باشند گویند یشته شده و هر چیز نخوانده باشند گویند نایشته یعنی ناخوانده، چه یشتن به معنی خواندن باشد به زبان زند و پازند (از برهان) (از انجمن آرا ||) نان مقدس (یادداشت مرحوم دهخدا) در آئین زردشتی نان کوچک سفید گرد بدون خمیرمایه که برای امشاسپندان و فروهرهای درگذشتگان خیرات می شود (از دائره المعارف فارسی ) : ویراف را بر آن تخت نشاندند و روی بند بر وی فروگذاشتند و آن چهل هزار مرد بر یزشن کردن ایستادند و درونی بیشتند و قدری پِهْ (پیه) بر آن درون نان فدیه) (حاشیهء معین )draonah : اوستا ،dron : در تلفظ پارسیان drun - ( نهادند (مقدمهء ارداویرافنامه ترجمهء قدیم) ( 1 ( بر برهان قاطع) در اوستائی درأون [ دَ رَ ءَ نَ ] است (یشتها ص 612 و 419 و 524 و 598.