دروغ آزمای
[دُ زْ / زِ] (نف مرکب)دروغ آزما آزمایندهء دروغ دروغگو کذاب : نکوهیده باشد دروغ آزمای سوی بندگان و بسوی خدایابوشکور به گفتار مرد دروغ آزمای کسی بر تو از تو گرفتست جایفردوسی دروغ آزمای است چرخ بلند تو دل را به گستاخی اندر مبند مکن دوستی با دروغ آزمای همان نیز با مرد ناپاک رایفردوسی زبانی که باشد بریده ز جای از آن به که باشد دروغ آزمایاسدی هر آن کس که باشد دروغ آزمای نکوهیده باشد به نزد خدای شمسی (یوسف و زلیخا).