درنوردیدن

معنی درنوردیدن
[دَ نَ وَ دی دَ] (مص مرکب)پیچیدن و قطع کردن (از آنندراج) درنوشتن گسترده ای را لوله کردن درپیچیدن طی طی کردن (یادداشت مرحوم دهخدا) تا کردن ورمالیدن با هم پیچیدن و درنوردن کنانیدن (ناظم الاطباء) جمع کردن خلاف گستردن برچیدن ادراج (دهار) (تاج المصادر بیهقی) تدریج (دهار) لف (منتهی الارب ) : همی فرش پرندین درنوردد شمال اکنون ز هر کوهی و غاری ناصرخسرو هر فرش که گستری ز حشمت ممکن نشود که درنوردندمسعودسعد فرشی گستردمت از دوستی باز ( که فرمودت کاندر نوردمسعودسعد اگر بساط دست اجل درنوردد چهار بالش ملک عاطل و ضایع ماند (سندبادنامه ص 37 عرش را دیده برفروز ز نور فرش را شقه درنورد ز دورنظامی خیز و بساط فلکی درنورد زآنکه وفا نیست در این تخته نردنظامی سخن را بر سعادت ختم کردم ورق کاینجا رساندم درنوردمنظامی بعد از مفارقت او عزم و نیت جزم که به قیمت زندگانی فرش هوس درنوردم و گرد مجالست نگردم (گلستان سعدی) طریق صواب آنست که با این پسر گرد طمع نگردی و فرش ولع درنوردی (گلستان سعدی) بساط حقوق نعمت سالیان درنوردد (گلستان سعدی) یا دل بنهی به جور و بیداد یا قصهء عشق درنوردیسعدی اگر با خوبرویان می نشینی بساط نیکنامی درنوردیسعدی بساط عیش یاران درنوردند طرب در خانهء ما بدشگون است طالب آملی (از آنندراج) انطواء؛ درنوردیده شدن (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) تدریج، درجان، دروج؛ درنوردیدن نامه را درج؛ درنوردیدن کتاب کبن، درنوردیدن درون رویهء جامه را پس دوختن (از منتهی الارب ||) نوردیدن پیمودن طی کردن بریدن، چنانکه راهی را پیمودن با پای و با سرعت راهی و مسافتی را (یادداشت مرحوم دهخدا) عبور کردن درنوشتن بگذاشتن قطع کردن مسافت و شتابانه پیمودن زمین یا راه یا هامون و مانند اینها در هم پیچیدن : فرستاده را گفت ره درنورد نباید که یابد ترا باد و گردفردوسی گران گرز برداشت از پیش زین تو گفتی همی درنوردد زمینفردوسی بشد با زبانی پر از آفرین تو گفتی همی درنوردد زمینفردوسی بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسلمنوچهری چرا باز تیره کند ماه و تیر زمین درنوردد چو نامهء دبیراسدی زمین گفتی از وی بگردد همی سمندش جهان درنوردد همیاسدی گر در جهان بگردی وآفاق درنوردی صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد سعدی و رجوع به نوردیدن شود || درنوردیدن کین یا پیکار و مانند اینها در هم پیچیدن طومار یا دفتر پیکار یا کین، و به مجاز، ترک مخاصمه کردن بر کناری نهادن دشمنی یا جنگ ترک خصومت کنار گذاردن جنگ : بدان تا بفرمایدم تا زمین ببخشیم و پس درنوردیم کینفردوسی اگر درنوردی تو پیکار ما بخوبی بیندیشی از کار مافردوسی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.