درع
[دَ] (ع مص) پوست کشیدن گوسپند را از جانب گردن (از منتهی الارب ) سلاخی کردن گوسفند از طرف گردن (از اقرب الموارد) از جانب گردن باز کردن پوست گوسفند || جدا کردن گردن و یا دست را از بند بدون شکستن (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد ||) خوردن بعض زرع را (از منتهی الارب ) خورده شدن قسمتی از زرع و کشت، و فعل آن مجهول بکار رود|| خورده شدن هر چیزی که در نزدیکی آب باشد، و فعل آن مجهول بکار رود (از اقرب الموارد).