آستن
[تِ] (اِ) آستین. آستی. کُمّ :
روح الله ار زآستن مریم آمده ست
صد مریم است روح ترا اندر آستین.
کمال اسماعیل.
کلیم از ید بیضا همین قَدَر لافد
که دست زآستن پیرهن برون آرد.شفائی.
روح الله ار زآستن مریم آمده ست
صد مریم است روح ترا اندر آستین.
کمال اسماعیل.
کلیم از ید بیضا همین قَدَر لافد
که دست زآستن پیرهن برون آرد.شفائی.