دررفته
[دَرْ، رَ تَ / تِ] (ن مف مرکب) نعت مفعولی (در معنی فاعلی) از دررفتن رفته شده || درآمده بدرون رفته || فرار کرده|| پاره شده تغییر یافته: کف فرش در رفته است پی و پاچین دررفته || کسر شده کم شده منها شده یک خیک روغن رَغم دررفته (یادداشت مرحوم دهخدا) منهای مفروق: خرج دررفته دو هزار ریال برایش باقی مانده || در اصطلاح عامه، شانه خالی کرده.