درج
[دَ رَ] (ع اِ) کاغذ و نبشته (منتهی الارب ) دَرْج و رجوع به درج شود || راه (منتهی الارب ) طریق (اقرب الموارد ||) گویند: رجع فلان درجه؛ بازگشت در راهی که از آن آمده بود، و نیز به کاری که ترک شده بود بازگشت (از ذیل اقرب الموارد از لسان ||) درج السیول؛ راه سیلها در پیچ و خمهای وادیها (از اقرب الموارد ||) سفیر و میانجی که میان دو کس برای صلح باشد (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) ج، أدراج، دِراج (اقرب الموارد ||) درج السُلَّم؛ آنچه از نردبان بر آن گام می نهند برای بالا رفتن (از اقرب الموارد) پلهء نردبان پایهء نردبان : صبر را سلم کنم پیش درج تا برآیم بر سر بام فرجمولوی.