دربار
[دَ] (اِ مرکب)( 1) بیت خانه مسکن منزل عمارت سرای بارگاه (ناظم الاطباء ||) پیشگاه و عرصه و بارگاه پادشاهان و امرا (ناظم الاطباء) و به عربی حضره السلطان و حضره الامیر گویند (آنندراج)( 2) کاخ شاهی قصر سلطنتی بارگاه : چنین دید رستم از آن کار اوی که برگردد آید به دربار اویفردوسی || مجلس شوری || دیوان عام (ناظم الاطباء ||) در خانهء دولتی (|| به اضافت)؛ در بارگاه در و مدخل جای بار دادن : کف راد تو باز است و فراز است این همه کفها در بارت گشاده ست و ببسته ست این همه درها منوچهری بر در بار جلال احد شیخ و مرید همه صافی دم و وافی قدم و فرمان بر بدر چاچی (از آنندراج) ( 1) - از: در به معنی باب + بار ( 2) - در تداول امروز عرب زبانان، بَلاط نامیده می شود.