دخول

معنی دخول
[دُ] (ع مص) درآمدن مقابل خروج درآمد درشدن (تاج المصادر بیهقی) ولوج تولج مدخل (المصادر زوزنی) (منتهی الارب) : حکما گفته اند بلا گرچه مقدور از ابواب دخول آن احتراز واجب (گلستان سعدی) نشسته بودم و خاطر به خویشتن مشغول در سرای بهم بسته از خروج و دخول سعدی - اذن دخول؛ اجازهء درآمدن || - در اصطلاح دعاگونه کلماتی که هنگام ورود به مقابر متبرکهء امامان یا امامزادگان خوانند و دعا معمولًا با این جملات آغاز شود: باذن الله و اذن رسوله و اذن خلفائه ادخل هذا البیت || درآوردن کسی را (منتهی الارب) ادخال || درآمیختن با زن (|| اِ) بریدگی تشریف( 1) : ورقه [ ورق الجریر ] رقاق Decoupures - ( فیها تشریف و دخول فی جوانبها کبیر شدیدالحراقه (ابن البیطار) ( 1.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.