دخل

معنی دخل
[دَ] (ع مص) دخول درآمدن در چیزی مقابل خرج (غیاث) مقابل خروج درآمدن (غیاث): کمین؛ دخل در امور به نوعی که مفهوم نگردد (منتهی الارب ||) اعتراض کردن در کار و عمل کسی (از غیاث) - دفع دخل مقدر؛ جواب از سؤال مقدر پیش گیری از اعتراضی و ایرادی ممکن || فاسد شدن عقل و جسم کسی (منتهی الارب) دَخَل (منتهی الارب) تباهی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.