دحل
[دَ] (ع مص) کندن در طرف چاه یا در طرف خیمه (از منتهی الارب) جوانب چاه کندن (تاج المصادر بیهقی ||) چاهی که سرش تنگ بود بن فراخ شدن (تاج المصادر بیهقی ||) دوری گرفتن از کسی یا گریختن و پوشیده گردیدن || ترسیدن|| درآمدن در نقب || گربز و پلید شدن (تاج المصادر بیهقی).