دبر
[دُ بُ] (ع اِ) پس (ترجمان القرآن جرجانی) ج، ادبار (مهذب الاسماء) ج، دبور (منتهی الارب) (غیاث) مقابل قبل، پیش (مهذب الاسماء) دُبر (منتهی الارب) کون اندام پس مجازاً مقعد (غیاث) نشین نشستگاه نشیمن گاه عضرط [ عِ رِ / عَ رَ ] تینه جعماء (منتهی الارب) مفسا قین ماتحت پیزی هرچه بتر بن مردم سافله انجیره شرم اندام پسین پس مردم بنوده جوانه مِنتَحَ ه مِنتَجَ ه (منتهی الارب) نباغه الیه نبور نباجه وجاء (بحر الجواهر) وباغه منشجه (بحر الجواهر) سته جار جباعه پشت اندام پسین اِست عواء (منتهی الارب) : رایحهء جنت ز بینی یافت حر رایحهء بینی کی آید از دبرمولوی سعدانه؛ حلقهء دبر (از منتهی الارب ||) پشت (غیاث) (منتهی الارب) پس هر چیز نقیض قبل (غیاث اللغات) (مهذب الاسماء) دُبر (غیاث) : در پذیرفتن اسلام به سی سال زدند غازیان در دبر دیر خدایت تکبیر غازیی هست که تکبیر نگوید هرگز بدر دیر به تصحیف تو آید شبگیرسوزنی || آخر هر چیز دُبر (منتهی الارب) ج، ادبار دبور (مهذب الاسماء) - دبر الشهر؛ آخر ماه (منتهی الارب) و رجوع به دُبر شود - دبراللیل؛ آخر شب || گوشهء خانه دُبر (منتهی الارب ||) بز نر اختهء سه یا چهار ساله (در تداول مردم گناباد خراسان).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول