دانست
[نِ] (مص مرخم) مصدر مرخم از دانستن علم ذهن اطلاع آگاهی نبال نباله اذن (منتهی الارب) دانش و معرف (ناظم الاطباء) : موسی علیه السلام در مناجات گفت بار خدایا آدم را بید قدرت بیافریدی و با وی چنین و چنین کردی شکر تو چگونه کرد؟ گفت: بدانست که [ انعام ] از منست و آن دانست از وی شکر من بود (کیمیای سعادت) ذبر؛ دانست چیزی جحود؛ انکار کردن حق کسی را با علم و دانست خود هرف؛ ستود بی دانست و خبر فعله باذنی؛ کرد آنرا بدانست من (منتهی الارب ||) عمد علم: اصله علماً؛ قتل کرد او را به دانست (از منتهی الارب).