دانادل
[دِ] (ص مرکب) که دلی دانا دارد داناضمیر دانشمند و خردمند (آنندراج) هوشیار خردمند دل آگاه : بپاسخ چنین گفت ای پادشا که دانادل و مردم پارسافردوسی جوان گرچه دانادل و پرفسون بود نزد پیر آزمایش فزوناسدی || کنایه از عرفا و فضلا و مردم سنجیده است (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی).