دامادی
(حامص) ازدواج کدخدائی کتخدائی شاهی زن گرفتن و جشن کردن مصاهرت عروسی (آنندراج) صهریت :بخانهء زن می شدند بدامادی (تاریخ بخارا) گفت پسر فلان زن خواسته است بدامادی میرود (تاریخ بخارا) از پی دامادی پروانه امشب ساخت عشق در عروسی خانهء فانوس جای شمع را ملاطغرا (از آنندراج) -امثال: مرگ زن هیچ کم از لذت دامادی نیست عروسیه، دامادیه، شیشه به هادیه || شوهری دختر یا خواهر کسی : بچنین دختری بآزادی اختیارت کنم بدامادینظامی کای شده آگاه ز استادیم خاص کن امروز بدامادیمنظامی.