داعی

معنی داعی
(اِخ) اصل وی از انجدان توابع مذکوره است( 1) طبع خوشی دارد ازوست: آمدی رفت ز خود دل بکنارم بنشین بنشین تا بخود آید دل زارم بنشین دل من بردی و اینک پی جان آمده ای بنشین تا بتو آنهم بسپارم بنشین تا آن سر زلف تابدارش زده است ماند بکسی دلم که مارش زده است آزار دل عاشق مسکین چه کنی او را چه زنی که روزگارش زده است (آتشکدهء آذر چ افست ص 237 ) صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: داعی از مردم انجدان و از مضافات قم و برادر ملک طیفور انجدانی است و سپس دو بیت اول مذکور در آتشکده را آورده است، اما لطفعلی بیک آذر در آتشکده ملاداعی برادر ملک طیفور را شاعر دیگری دانسته است رجوع به داعی (ملا) شود ( 1) - یعنی مذکور در فصل قم و کاشان و نواحی آن.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.