دادا
(اِ) هر کنیزی را گویند عموماً و پیر کنیزکی را که از طفلی خدمت کسی کرده باشد خصوصاً (برهان) داه پیر که خدمت اطفال کند و مطلق کنیز را نیز گفته اند دده : بیرون بر از این طفلی ما را برهان ای جان از منت هر داد و وز غصهء هر دادامولوی راست بشنو صوفیا بالله ز من خواهری داری بصورت به ز من گر ببینی حسن مهرآرای او تو مرا خوانی یقین دادای او شاه داعی شیرازی ||قابله را نیز گویند که ماماچه باشد (لغت محلی شوشتر) زنی که اطفال را در وقت زادن گیرد || به هندی جد پدری را گویند ||پدر در تداول مردم قزوین از زبان کودکان؛ دادات آمد، پدرت آمد || در تداول مردم قزوین این کلمه در آغاز اسامی دادا علی دادا حسین و جز آن و این مأخوذ از معنای ماقبل است ؛« بابا » اشخاص درآید نظیر کلمهء.