دابره
[بِ رَ] (ع ص، اِ) تأنیث دابر پس رو پس خود (مهذب الاسماء ||) پس سنب سپس سم || آخر ریگ توده || هزیمت|| بدفالی || پی پاشنهء مردم || نوعی از بندهای کشتی || چیزی که محاذی آخر خرد گاه چاروا افتد || ناخن که بر بازی ستور برآید || پنجم انگشت که بر پای مرغان برآید برتر از دیگرها (منتهی الارب).