خیلی
[خَ / خِ] (ق) بسیار بس فراوان بغایت بی نهایت (ناظم الاطباء) بسیار مطلق (یادداشت مؤلف) این کلمه به این معنی مستعمل اندک اندک خیلی گردد و قطره » بمعنی گروه اسبان و سواران و یاء وحدت است و عبارت « خیل » قدماء نبوده است و اصل آن از در گلستان سعدی بهمین معنی است نه بمعنی بسیار که امروز مصطلح است (یادداشت مؤلف) : ابرغم دیشب گذاری « قطره سیلی بر من بیمار کرد بر سرم خیلی ستاد و گریهء بسیار کرد حمیدی (از آنندراج) -امثال: خیلی آب می برد تا این کار بشود؛ یعنی چندین امر در این میان واقع میشود تا این کار انجام شود و این مثل در مقام تعذر و غرابت امری است چون یافتند مردم دیده سراغ تو این خیلی آب برد که بردند پی در آب نعمت خان عالی (از آنندراج) - خیلی خوب؛ بسیار خوب بسیار عالی بسیار نیکو - خیلی دست داشتن در جائی؛ بسیار یار و رفیق داشتن خیلی همراه و مرید داشتن - خیلی دست داشتن در کاری؛ ماهر بودن و متبحر بودن در آن - خیلی زود؛ بسیار زود مقابل خیلی دیر || مدتی (ناظم الاطباء).